مبیع
در این نوشته می خواهیم اطلاعاتی درباره مبیع در اختیار شما قرار دهیم، در پایان جهت راهنمایی و مشاوره بیشتر در این خصوص می توانید با وکیل آپ در تماس باشید.
مبیع همان مالی است که در عقد بیع یا همان خرید و فروش، مورد داد و ستد واقع می گردد و فروشنده را با بیع می نامند.مبیع به اعتبارات مختلف قابل طبقه بندی در تقسیم بندی های مختلف است که به زعم نگارنده آنها عبارتند از : عین معین، کلی در معین، کلی فی الذمه، مشاع و مفروز.
-
عین معین :
آن است که در عالم واقع وجود خارجی داشته و قابلیت تعیین و اشاره داشته باشد و شبهه ای به آن وارد نشود مثلاً خودرو بنز S500 آبی سال ۲۰۱۲ به شماره انتظامی ۳۲۴د۲۲ ایران ۱۱، در بیع عین معین به محض وقوع عقد، فروشنده مالک ثمن و خریدار مالک مبیع می شود.
-
کلی در معین :
آن است که مقدار معینی از مال متساوی الاجزاء موجود باشد، یعنی مقدار معینی از مالی که اجزاء آن هم شکل و هم مرتبه است.مثلاً ۳ کیلوگرم برنج طارم از ۱۰۰ کیلوگرم برنج طارم موجود در مغازه آقای کاظمی، در بیع کلی در معین زمانی که مصداق تعیین شود یعنی ۳ کیلوگرم وزن شده داخل ظرف ریخته شود، مشتری مالک مبیع و فروشنده مالک ثمن می شود.
-
کلی فی الذمه :
بیشتر در مبحث تعهدات بررسی می شود و فروشنده متعهد می شود یک یا ۱۰ دستگاه خودرو بنز C200 سال ۲۰۲۰ با آپشن های مشخص را به خریدار تحویل نماید، در این صورت می بایست مالی را با اوصاف مذکور تعیین و تحویل خریدار نماید که در این باب علمای حقوق دو نظریه دارند، عده ای معتقدند تملیک همزمان با تسلیم صورت می گیرد و عده دیگر اعتقاد دارند تملیک همزمان با تعیین مصداق به وقوع می پیوندد.
-
مال مشاع :
یعنی مالی که مالکیت افراد در آن مشترک بوده و نتوان مالکیت آنها بر قسمتی معین از مال را تعیین نمود، در واقع در مالکیت مشاعی کلیه مالکین در جزء به جزء عین مشاع همزمان مالک هستند.
-
مال مفروز :
در مقابل مشاع قرار می گیرد و عبارت است از مالی که مالکیت افراد بر قسمت های آن مشخص است و افراد مشترکاً بر آن مالکیت ندارند.
ویژگی های مبیع
پس از تعریف مبیع می خواهیم ویژگی های آن را بررسی کنیم.برای آنکه عقد بیع به شکلی صحیح صورت پذیرد مبیع باید دارای ویژگی هایی باشد که از جمله آنها می توان به موارد زیر اشاره کرد :
-
هنگام عقد موجود باشد
اگر مبیع عین معین یا در حکم عین معین باشد، باید در هنگام عقد موجود باشد.خرید و فروش مال معینی که وجود خارجی ندارد باطل است.برای مثال چنانچه کشاورزی یک خروار از گندم های انبار خود را بفروشد بیع در صورتی صحیح است که این مقدار گندم در انبار موجود باشد.پس اگر کشاورز یک خروار گندم نداشته باشد بیع به دلیل فقدان موضوع باطل است.
-
مبیع باید مالیت داشته باشد
عقد بیع در صورتی صحیح است که موضوع آن مالیت داشته باشد.اما نکته مهم آن است که مالیت داشتن بین دو طرف عقد کافی است و نیازی نیست که موضوع عقد در میان تمام مردم مالیت داشته باشد.یک مثال ملموس در این زمینه فروختن یادگاری های خانوادگی است، اشیایی که برای دیگران ارزش مادی ندارد ولی قطعا برای فروشنده در زمره کالاهای با ارزش قرار دارد.بنابراین، اگر بخواهیم این بیع را باطل بدانیم بر خلاف منطق و عرف است چرا که مالیت مفهومی نسبی است، بدین معنا که ممکن است مالی برای یک شخص دارای مالیت باشد اما برای عده ای مالیت نداشته باشد.
-
مبیع قابل خرید و فروش باشد
طبق ماده ۳۴۸ قانون مدنی، بیعِ چیزی که خرید و فروش آن از لحاظ قانونی ممنوع باشد، باطل است.بطلان بیع ممکن است به دلایل زیر صورت گیرد :
- تعلق پاره ای از اموال به عموم مردم؛ گاهی بطلان بیع به این دلیل است که آن مال جزءِ اموال عمومی است و نمی تواند به مالکیت اشخاص درآید؛ مانند پل ها، راه ها، باغ های ملی و…
- گاهی اراده مالک می تواند مال متعلق به خود را غیرقابل فروش کند؛ مانند مالی که از جانب مالک وقف شده است و از نظر قانونی بیع مال وقف صحیح نیست.
- حفظ منافع عمومی نیز باعث می شود دولت ها خرید و فروش پاره ای از اموال را ممنوع کنند؛ مانند اشیای عتیقه، مواد مخدر، خرید و فروش اسلحه و…
-
مبیع باید معلوم و معین باشد
مبیع باید معلوم بوده و خریدار و فروشنده بدانند که چه چیزی می گیرند و در برابر آن چه می دهند.همچنین، مراد از مبیع معین آن است که مبیع مردد بین دو چیز نباشد.خریدار و فروشنده باید فرد مبیع را بشناسند و مبیع جنبه احتمالی نداشته باشد.بنابراین، می توان گفت معامله ای که مبیع در آن مبهم یا مردد باشد باطل است.از سوی دیگر، مبیع باید قابلیت تسلیم داشته باشد؛ موضوع بیع باید مالی باشد که فروشنده قدرت تسلیم آن را داشته باشد، در غیر این صورت عقد باطل است.هدف از لزومِ داشتن قدرت بر تسلیم آن است که مبیع در اختیار خریدار قرار گیرد.
شرایط مبیع
یکی از شرایط مبیع آن است که طلق باشد.طلق بودن یعنی رها بودن و به مالی که گفته می شود که کلا یا جز یا مستحق للغیر نباشد و از هر قیدی آزاد باشد و ادعایی نسبت به آن مطرح نباشد.این قاعده را برای اولین بار محقق حلی و علامه حلی بیان نموده اند و این را از شرایط عوضین می دانند.در قانون مدنی و دیگر قوانین طلق بودن به سکوت برگزار شده است و استدلال های مختلف و متفاوتی را منجر شده است.طبق ماده ۲۱۴ قانون مدنی مورد معامله یا امری که موضوع معامله قرار می گیرد مال یا عملی است که هر یک از متعاملین تعهد تسلیم یا ایفای آن را می کنند.بنابراین مورد معامله ممکن است تعهد به تسلیم مالی یا انجام عمل یا ترک عملی باشد.
مورد معامله از نظر قانونی باید شرایطی داشته باشد که برخی از شرایط آن بیان می شود :
- بیع چیزی که خرید و فروش آن قانوناً ممنوع است یا چیزی که مالیت و یا منفعت عقلایی ندارد یا چیزی که بایع، قدرت بر تسلیم آن ندارد باطل است، مگر اینکه مشتری، خود قادر بر تسلّم باشد.
- هرگاه چیز معین به عنوان جنس خاصی فروخته شود و در واقع از آن جنس نباشد بیع، باطل است، مثلاً ماشینی به عنوان تولید خارج معامله شده ولی بعداً مشخص می شود که داخلی است.
الزام به تحویل مبیع
تحویل یا تسلیم مبیع نیز یعنی دادن مال مورد معامله به تصرف مشتری به گونه ای که خریدار بتواند هر نوع تصرفی که بخواهد انجام دهد و مانعی برای آن نباشد.مال مورد معامله و امکان تسلیم آن (یعنی امکان تحویل به خریدار) از شروط اساسی برای صحت معامله است که فقدان آن در برخی موارد موجب بطلان بیع می گردد.در صورتی که پس از عقد قرارداد با همان مبایعه نامه فروشنده از تحویل کالا به خریدار امتناع نماید چه باید کرد؟
چنانچه پس از عقد بایع از تسلیم مبیع امتناع نماید و مال مورد معامله موجود، و در دست فروشنده باشد خریدار می تواند با تهیه و تنظیم دادخواست با خواسته الزام فروشنده به تحویل کالا یا همان مال مورد معامله، از دادگاه صالح بخواهد و دادگاه پس از بررسی قرارداد و خصوصاً زمان تحویل مبیع در صورتی که برای تحویل زمانی مشخص نشده باشد یا زمان تحویل سپری شده باشد حکم به تحویل آن به خریدار صادر می نماید.
ماده ۲۲ قانون ثبت در راستای احراز مالکیت ملک و دعاوی مربوط به آن، عنوان می کند که از نظر قانونی، تنها کسی که سند ملک به نام او و در دفتر املاک ثبت شده است، یا کسی که ملک به وی منتقل شده و این انتقال نیز در دفتر املاک به ثبت رسیده است، مالک رسمی و قانونی ملک است.از همین رو، به منظور اقرار خریدار بر مالکیت بیع، ابتدا باید بتواند ملک را به نام خود در دفتر املاک ثبت و سند نماید.همچنین می تواند همزمان اقدام به اقامه دو دعوی با موضوعیت اول الزام به تنظیم سند رسمی و موضوع دوم الزام به تحویل مبیع نماید.در این دو صورت امکان رد دعوی در دادگاه وجود ندارد.
تسلیم مبیع
بر حسب بند ۳ قانون مدنی یکی از آثار عقد بیعی که صحیحاً واقع شود، آن است که بایع را به تسلیم مبیع ملزم می نماید.تسلیم یعنی قرار دادن مبیع در اختیار مشتری، به گونه ای که مشتری هر نوع تصرف و یا انتفاعی را نسبت به آن به عمل آورد، اما لازم نیست مبیع عملاً در اختیار و تصرف مشتری قرار گیرد.در تسلیم مبیع، هنگامی که مال مورد معامله غیرمنقول است، تسلیم در محل وقوع مال غیرمنقول انجام می گیرد، مگر آنکه وسیله مادی آن مال، مثلاً کلید و یا سند مالکیت باشد که در این صورت باید در محل وقوع بیع انجام پذیرد.
تسلیم مبیع در قانون مدنی عبارت است از این که مبیع (مالی که فروخته می شود) به صورتی به تصرف مشتری در بیاید که او بتواند از مالی که خریداری نموده است انواع تصرفات و استفاده ها را بنماید؛ همچنین قبض یعنی سلطه و تسلط مشتری بر مبیع.
تسلیم زمانی صورت می پذیرد که مبیع تحت اختیار مشتری گذاشته شده باشد اگرچه هنوز مشتری در عمل، تصرفی در آن ننموده باشد.یعنی مهم این است که مشتری امکان تصرف و استفاده از مبیع را در حدود عرف داشته باشد، فارغ از این که از این امکان استفاده نموده باشد یا خیر.لذا تسلیم بسته به این که مبیع چه چیزی باشد متفاوت است یعنی تسلیم خانه با تحویل کلید انجام می شود، تسلیم خودرو با تحویل خود خودرو و تسلیم لباس نیز با تسلیم آن در سایز مورد نظر اما همواره تسلیم به این سادگی نیست.
ماده ۳۸۳ قانون مدنی صریحاً بیان می نماید که تسلیم باید شامل اجزاء و توابع مبیع هم باشد به طوری که وجود آنها لازمهی استفاده از مبیع باشد؛ مثلاً در تسلیم تجهیزات و ماشین آلات فنی، لازم است که دفترچه راهنما نیز با آن تحویل شود، بعضاً می بایست برخی از لوازم مصرفی تا زمان معینی تحویل شود و حتی بعضاً می بایست اپراتورها و نیروهای خریدار برای کار با آن تجهیزات توسط فروشنده آموزش ببینند و برای کار با دستگاه توانمند شوند.پس در این جا با ذکر مثال تجهیزات فنی، تفاوت قبض و تسلیم را نیز متوجه شدیم، زیرا زمانی که تجهیزات به خریدار تحویل شود، قبض صورت گرفته است اما تا زمانی که آموزش استفاده از آن و یا به فرض راه اندازی اولیه آن صورت نپذیرد، تحویل انجام نشده است.
عقد بیع
بیع یک اصطلاح فقهی و حقوقی است که به معنای خرید و فروش است.عقد بیع در قانون مدنی به این صورت تعریف شده است : ” بیع عبارت است از تملیک عین به عوض معلوم “.از این تعریف بر می آید که عقد بیع یک عقد معوض است.این تعریف یعنی وقتی دو نفر باهم عقد بیع منعقد می کنند، یکی از دو نفر متعهد می شود مالی را به دیگری واگذار کند و در مقابل، دیگری در ازای آن پولی را پرداخت می کند.مثلا فروشنده خانه اش را در ازای مبلغ مشخصی به خریدار واگذار می کند.با این توصیف، برای آشنایی با عقد بیع یا قرارداد خرید و فروش، ابتدا باید ارکان آن را بشناسیم.
عقد بیع مانند هر قراردادی دارای ارکانی است که از جمله آنها می توان به موارد زیر اشاره کرد :
-
ایجاب و قبول
ایجاب به معنای انشای معامله توسط فروشنده و قبول، اعلام رضایت به معامله توسط خریدار است.به طور مثال اگر فروشنده بگوید این اتومبیل را به مبلغ ۱۰ میلیون تومان فروختم و خریدار بگوید خریدم، اولین رکن تشکیل دهنده عقد بیع، یعنی ایجاب و قبول رعایت شده است.ایجاب و قبول در عقد بیع به معنای توافق فروشنده و خریدار در مورد قرارداد خرید و فروش است.به زبان ساده تر ایجاب یا یشنهاد فروش از طرف فروشنده اولین مرحله از انعقاد یک قرارداد خرید و فروش است؛ مثل اینکه فروشنده ای خانه خود را در بنگاه معاملات برای فروش قرار می دهد.این کار به معنی آن است که فروشنده قصد فروش خانه خود را دارد.به این ترتیب، خریدار نیز با پذیرش پیشنهاد فروش از سوی فروشنده، مرحله قبول را شکل می دهد.پس ایجاب به معنای پیشنهاد فروش از طرف فروشنده و قبول به معنای پذیرش پیشنهاد فروش از طرف خریدار است.
-
متعاملین
بایع (فروشنده) و مشتری (خریدار) طرفین عقد بیع محسوب می شوند و از آنجایی که به واسطه عقد بیع در اموال و دارایی خود دخل و تصرف می کنند به لحاظ قانونی لازم است تا برای انعقاد معامله عاقل، بالغ و رشید بوده و قصد و رضایت در انعقاد عقد داشته باشند، زیرا معامله با شخص مست و بیهوش و شخص فاقد قصد، باطل است.یکی دیگر از ویژگی های متعاملیلن اهلیت طرفین معامله است.رکن بعدی عقد بیع، دو طرف این قرارداد هستند.خریدار و فروشنده دو طرف اصلی در عقد بیع هستند که به آنها متعاملین یعنی دو طرف عقد بیع یا منعقد کنندگان قرارداد نیز گفته می شود.
-
ثمن
یکی دیگر از ارکان تشکیل دهنده عقد بیع ثمن است که از جانب خریدار در قبال دریافت مبیع به فروشنده پرداخت می شود.به طور کلی، ثمن به معنای بهایی است که ضمن معامله و عقد بیع مشخص می شود تا خریدار آن را در ازای مبیع به فروشنده بپردازد.بنابراین، ثمن را باید مشتری به فروشنده بپردازد و مبیع را باید فروشنده به بایع تسلیم نماید.
-
مبیع
از دیگر از ارکان اصلی عقد بیع وجود یک مال برای فروش است که در اصطلاح حقوقی به آن مبیع گفته می شود.در حقیقت، مبیع کالایی است که فروشنده به خریدار می فروشد و یا خریدار آن را از فروشنده خریداری می کند.این مال باید شرایط مال مورد معامله را از قبیل قابلیت خرید و فروش و انتقال، قابلیت تسلیم، مالیت داشتن و… را نیز داشته باشد تا بتوان آن را مورد خرید و فروش قرار داد.